، طبراني روايت طولاني از بريده نقل كرده است:
(6251)- [6085] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِيُّ، قال: نا أَبِي، قال: نا حُسَيْنٌ الأَشْقَرُ، قال: نا زَيْدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ، قال: ثنا أَبُو عَامِرٍ الْمُرِيُّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِيًّا أَمِيرًا عَلَي الْيَمَنِ، وَبَعَثَ خَالِدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَلَي الْجَبَلِ، فَقَالَ: " إِنِ اجْتَمَعْتُمَا فَعَلِيٌّ عَلَي النَّاسِ " فَالْتَقَوْا، وَأَصَابُوا مِنَ الْغَنَائِمِ مَا لَمْ يُصِيبُوا مِثْلَهُ، وَأَخَذَ عَلِيٌّ جَارِيَةً مِنَ الْخُمُسِ، فَدَعَا خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بُرَيْدَةَ، فَقَالَ: اغْتَنِمْهَا، فَأَخْبِرِ النَّبِيَّ (ص) بِمَا صَنَعَ، فَقَدِمْتُ الْمَدِينَةَ، وَدَخَلْتُ الْمَسْجِدَ، وَرَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي مَنْزِلِهِ، وَنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَلَي بَابِهِ. فَقَالُوا: مَا الْخَبَرُ يَا بُرَيْدَةُ؟ فَقُلْتُ: خَيْرٌ، فَتَحَ اللَّهُ عَلَي الْمُسْلِمِينَ، فَقَالُوا: مَا أَقْدَمَكَ؟، قَالَ: جَارِيَةٌ أَخَذَهَا عَلِيٌّ مِنَ الْخُمُسِ، فَجِئْتُ لأُخْبِرَ النَّبِيَّ (ص) قَالُوا: فَأَخْبِرْهُ، فَإِنَّهُ يُسْقِطُهُ مِنْ عَيْنِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَرَسُولُ اللَّهِ (ص) يَسْمَعُ الْكَلامَ، فَخَرَجَ مُغْضَبًا، وَقَالَ:
«مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَنْتَقِصُونَ عَلِيًّا، مَنْ يَنْتَقِصُ عَلِيًّا فَقَدِ انْتَقَصَنِي، وَمَنْ فَارَقَ عَلِيًّا فَقَدْ فَارَقَنِي، إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، خُلِقَ مِنْ طِينَتِي، وَخُلِقْتُ مِنْ طِينَةِ إِبْرَاهِيمَ، وَأَنَا أَفْضَلُ مِنْ إِبْرَاهِيمَ: ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌق».
وَقَالَ: «يَا بُرَيْدَةُ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ لِعَلِيٍّ أَكْثَرَ مِنَ الْجَارِيَةِ الَّتِي أَخَذَ، وَأَنَّهُ وَلِيُّكُمْ مِنْ بَعْدِي؟» فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ بِالصُّحْبَةِ إِلا بَسَطْتَ يَدَكَ حَتَّي أُبَايِعَكَ عَلَي الإِسْلامِ جَدِيدًا، قَالَ: فَمَا فَارَقْتُهُ حَتَّي بَايَعْتُهُ عَلَي الإِسْلامِ .
رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله گروهي از سران عرب را به فرماندهي حضرت علي عليه السّلام به سوي يمن، و جمعي را به سرپرستي «خالد بن وليد» به سوي جبل فرستاد و سفارش كرد كه هر گاه ميان دو لشكر جدائي نيافتاد، امور جنگي و نظارت بر غنائم، به عهده علي عليه السّلام است. لشكر به جانب يمن حركت كرد و جنگ سختي درگرفت و غنيمت هاي زياد و بي سابقه اي نصيب مسلمانان شد از يمني ها، عده اي را اسير كردند.
حضرت علي عليه السّلام كنيزكي را از وجه خمس براي خود انتخاب كرد. اين عمل بر «خالد بن وليد» گران آمد ، «خالد بن وليد»، «بريدة» را به حضور طلبيد و گفت: ديدي چگونه علي، كنيزك را در حيطه اختيار خود در آورد؟ اينك، به سوي مدينه راهي شو و اين كار خلاف (!) علي عليه السّلام را به اطلاع پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله برسان.
بريدة، گويد؟ به دستور او، به مدينه رفتم وارد مسجد شدم. آن هنگام رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله در منزل خود بود. گروهي از اصحاب كه در كنار منزل رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله ايستاده و منتظر تشريف فرمائي آن جناب بودند، به محض اين كه مرا ديدند، پرسيدند: اي بريدة! از پيكار مسلمانان چه خبر آورده اي؟ در پاسخ گفتم: خبر خوشحال كننده اي دارم، خداي تعالي يمن را به دست مسلمانان فتح كرد!
پرسيدند: چه اتفاقي افتاده كه تو، زودتر از ديگران وارد مدينه شدي؟ در پاسخ گفتم: علي عليه السّلام كنيزكي را به عنوان خمس براي خويش برگزيده است و من زودتر از ديگران به مدينه آمدم تا خلاف او را به عرض رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله برسانم! مسلمانان مرا تشويق كرده و گفتند: هر چه زودتر پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله را از اين پيشآمد مطلع ساز؛ تا علي از چشم پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله بيفتد!
رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله سخن آنها را شنيد و خشمگين از خانه بيرون آمد و فرمود: شگفت است از مردمي كه با كمال بي شرمي از علي نكوهش مي كنند! اينان بايد بدانند كسي كه از علي نكوهش نمايد، از من نكوهش كرده و كسي كه از علي جدا شود، از من جدا شده است! به راستي كه علي از من است و من از علي هستم؛ علي عليه السّلام از سرشت من آفريده شده است و من از سرشت ابراهيم آفريده شده ام و از ابراهيم برتر مي باشم و اين آيه را گواه آورد «آنها فرزندان (و دودماني) بودند كه (از نظر پاكي و فضيلت)، بعضي از بعضي ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست» (سوره آل عمران/ آيه 34).
سپس خطاب به بريدة، فرمود: اي بريدة! مگر نمي داني كه علي عليه السّلام مي تواند بيشتر از يك كنيزك هم در اختيار خود در آورد و او پس از من، ولي شماست.
اين سخن را كه از آن حضرت شنيدم، عرض كردم:
سوگند به افتخار مصاحبتي كه با شما دارم، دست مباركتان را بگشاييد تا با شما بيعت تازه اي بكنم و اسلام جديدي براي خود اختيار نمايم! «بريدة» اصرار كرد و از آن حضرت جدا نشد تا اينكه با آن حضرت، به عنوان اسلام جديد، بيعت كرد.
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج6، ص162، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.
شمس الدين ذهبي همين روايت را از ابوهريره نقل كرده؛ هر چند بدون ذكر دليل و مدرك آن را باطل دانسته است :
رزين الكوفي الأعمي . عن أبي هريرة قاله الأزدي روي عنه حبيب بن ثابت ثم ساق له الأزدي حديثا باطلا عن أبي هريرة - مرفوعا من فارقني فارق الله ومن فارق عليا فقد فارقني ومن تولاه فقد تولاني.
زرين كوفي از ابوهريره روايت نقل كرده . اين مطلب را ازدي گفته. حبيب بن ثابت نيز از او روايت نقل كرده است. سپس ازدي روايت باطلي را از طريق او از ابوهريره از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده است كه هر كس از من جدا شود، از خداوند جدا شده، و هر كس از علي جدا شود، از من جدا شده است. و هر كس او را دوست داشته باشد، مرا دوست دارد.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص75 ، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1995م.