Voice of Islam
إِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ 
پيوندهای روزانه

خوبه باید قبل از عذاب صورت بگیرد. هنگام عذاب توبه سودی ندارد.. 

فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا ۖ سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ ۖ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ    مومن ۸۵

امّا هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت! این سنّت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند!.

آیه 18 سوره نساء

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

و کسانی که (تمام عمر) به اعمال زشت اشتغال ورزند تا آن‌گاه که یکیشان مشاهده مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود و گوید: اکنون توبه کردم، توبه چنین کسی پذیرفته نخواهد شد، و آنان که به حال کفر بمیرند (توبه آنها نیز قبول نشود)، بر اینان عذابی دردناک مهیا ساختیم.

إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً نساء، 116.

 إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً. نساء، آیه 17.

ارکان توبه

160 سوره بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ كتمان آيات الهى و مجازات سخت آنها مى فرمايد: «اِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ اَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَاُولئِكَ اَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اَنَا التَّوّابُ الرَّحيمُ»؛ (مگر كسانى كه توبه كنند و اصلاح نمايند و آنچه را كتمان كرده بودند آشكار سازند كه من توبه آنها را مى پذيريم، و من توّاب رحيم هستم.

درآيه 146 سوره نساء، بعداز ذكرمنافقان و سرنوشت شوم آنها مى فرمايد : «اِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَاَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ اَخْلَصُوا دِيْنَهُم لِلّهِ»؛ (مگر آنها كه توبه كنند و جبران و اصلاح نمايند و به ذيل عنايت الهى چنگ زنند و دين خود را براى خدا خالص نمايند).

119 سوره نحل مى خوانيم: «ثُمَّ اِنَّ رَبَّكَ للَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ اَصْلَحُوا اِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحيمٌ»؛ (امّا پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت بدى كرده اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران بر آمده اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است).
6 ـ شبيه همين معنى در آيه 82 سوره طه نيز آمده است آن جا كه مى فرمايد: «وَ اَنّى لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَ اهْتَدَى»؛ (من هر كه را توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس هدايت شود مى آمرزم و مى بخشم).

 

كسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ»؛ گويى امام از طرز سخن او و يا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست كه اين استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همين جهت از اين استغفار بر آشفت و فرمود:
«ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ اَتَدْرى مَا الاَْسْتِغْفارُ؟ اَلاَْسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّيِّيْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگريد، آيا مى دانى استغفار چيست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)
سپس افزود: «وَهُوَ اِسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعان»؛ (استغفار يك كلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد).
«اَوَّلُها اَلنَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشيمانى از گذشته است).
«وَالثَّانى اَلْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَودِ اِلَيْهِ اَبَداً»؛ (دوم، تصميم بر ترك آن براى هميشه است).
«وَ الثّالِثُ اَنْ تُوءَدِّىَ اِلَى الْمَخْلُوقينَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللّهَ اَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم اين كه حقوقى را كه از مردم ضايع كرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى كه هنگام ملاقات پروردگار حقّ كسى بر تو نباشد).
«وَ الرّابِعُ اَنْ تَعْمِدَ اِلَى كُلِّ فَرِيْضَة عَلَيْكَ ضَيَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم اين كه هر واجبى كه از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى و قضايا كفّاره آن را انجام دهى).
«وَ الْخامِسُ اَنْ تَعْمِدَ اِلَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيْبَهُ بِالاَْحْزانِ حَتّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَيَنْشَأَ بَيْنَهُما لَحْمٌ جَدِيدٌ»؛ (پنجم اين كه گوشتهايى كه به واسطه حرام براندامت روئيده، با اندوه برگناه آب كنى، تا چيزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن برويد).
«وَالسّادِسُ اَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ اَلَم الَطّاعَةِ كَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِيَةِ فَعِنْدَ ذلِكَ تَقُولُ اَسْتَغْفِرُ اللّهَ»؛ (ششم آن كه به همان اندازه كه لذّت و شيرينى گناه را چشيده اى درد و رنج طاعت را نيز بچشى، و پس از طىّ اين مراحل بگو استغفر اللّه!) (1)
همين معنى در روايت ديگرى از كميل بن زياد از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است كه عرضه مى دارد: «يا اَمِيرَالْمُؤمِنيْنَ اَلْعَبْدُ يُصيبُ الذَّنْبَ فَيَسْتَغْفِرُاللّهَ مِنْهُ فَما حَدُّ الاِْسْتِغْفارِ؟»؛ (اى اميرمؤمنان! انسان گناهى مى كند واز آن استغفار مى نمايد، حدّ استغفار چيست؟).
امام فرمود: «يَا بْنَ زِياد، اَلتَّوبَةُ»؛ (اى كميل بن زياد! حدّ آن توبه است).
كميل مى گويد: «قُلْتُ بَسْ»؛ (2) (گفتم: همين كافى است!)
«قالَ: لا»؛ (فرمود: نه)
«قُلْتُ فَكَيْفَ؟»؛ (عرض كردم پس چگونه است؟)
«قالَ اِنَّ الْعَبْدَ اَذا اَصابَ دَنْباً يَقُولُ اَسْتَغْفِرُ اللّهَ بِالتَّحريكِ»؛ (فرمود: هنگامى كه انسان گناهى مرتكب مى شود، استغفار را به عنوان سرآغاز حركتى بر زبان جارى كند).
«قُلْتُ وَ ماالتَّحريكُ»؛ (عرض كردم منظور از حركت چيست؟)
«قالَ: اَلشَّفَتانُ وَ اللِّسانُ يُرِيْدُ اَنْ يُتْبِعَ ذلِكَ بِالْحَقيقَةِ»؛ (فرمود: لبها و زبان به گردش در مى آيد و مقصودش اين است كه آن را با حقيقت هماهنگ سازد).
«قُلْتُ وَمَا الْحَقيقَةُ؟»؛ (عرض كردم حقيقت چيست؟)
«قالَ تَصْديقٌ فِى الْقَلْبِ، وَ اِضْمارٌ اَنْ لايَعُودَ اِلَى الذَّنْبِ الذَّى اسْتَغْفَرَ مِنْهُ»؛ (فرمود: منظور تصديقى است كه در دل (نسبت به قبح و زشتى گناه) حاصل شود و تصميم بگيرد كه هرگز به گناهى كه از آن استغفار كرده است باز گشت نكند).
كميل مى گويد عرض كردم: «فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ فَاِنَّهُ مِنَ الْمُستَغْفِرينَ»؛ (هنگامى اين كار را انجام دهد در زمره توبه كنندگان است؟).
«قالَ: لا»؛ (امام فرمود: نه)
كميل مى گويد گفتم: «فَكَيْفَ ذاكَ»؛ (پس توبه حقيقى چگونه است؟)
امام فرمود: «لاَِنَّكَ لَمْ تَبْلُغْ اِلَى الاَْصْلِ بَعْدَهُ»؛ (اين به خاطر آن است كه تو هنوز به اساس و ريشه توبه نرسيده اى!)
كميل عرض مى كند: «فَاَصْلُ الاِْسْتِغْفارِ ما هُوَ؟»؛ (پس اصل استغفار، چيست؟)
امام فرمود: «اَلرُّجُوعُ اِلَى التَّوبَةِ مِنَ الذَّنْبِ الَّذى اِسْتَغْفَرْتَ مِنْهُ وَ هِىَ اَوَّلُ دَرَجَةِ الْعابِدِيْنَ»؛ (بازگشت به توبه از گناهى كه استغفار از آن كردى، و اين نخستين درجه عابدان است).
سپس امام افزود: «وَ تَرْكُ الذَّنْبِ وَ الاِْسْتِغْفارُ اِسْمٌ واقِعٌ لِمَعان سِتُّ»؛ (ترك گناه و استغفار اسمى است كه شش معنى و مرحله دارد).

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «اَمَّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَرْبَعَةٌ: النَّصيحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ، وَ تَركُ الْباطِلِ، وَلُزُومِ الْحَقِّ، وَ الْحِرصُ عَلَى الْخَيْرِ»؛ (علامت انسان توبه كار چهار چيز است: نخست خير خواهى براى [آيين و بندگان] خدا، و ترك باطل و ملازمت حق و تلاش فراوان براى انجام كار خير).

تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏،محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، جامعه مدرسين‏، قم‏، چاپ دوم، ‏1404 / 1363 ق‏، ص 20، و من حكمه ص و كلامه ...

امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه از حضرتش سؤال كردند: آيا كسى كه حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه كند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «اِذا تابَ وَ تَوبَتُهُ اَنْ يَرْجعَ مِمّا قالَ وَ يُكَذِّبَ نَفْسَهُ عِنْدَ الاِْمامِ وَ عِنْدَ الْمُسْلِمينَ، فَاِذا فَعَلَ فَاِنَّ عَلَى الاِْمامِ اَنْ يَقْبَلَ شَهادَتَهُ بَعْدَ ذَلِكَ»؛ (آرى هنگامى كه توبه كند و توبه اش به اين است كه از آنچه گفته باز گردد، و نزد امام و نزد مسلمين حاضر شود و سخنان خود را تكذيب كند، هنگامى كه چنين كند بر امام لازم است كه شهادت او را بپذيرد و توبه اش قبول است). 

 وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، چاپ اول، ‏1409 ق‏، ج 27، ص385، 37 باب قبول شهادة المحدود بعد توبته لا قبلها ...
در حديث ديگرى مى خوانيم: «اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى نَبِىٍّ مِنْ الاَْنبِياءِ قُلْ لِفُلانِ وَعِزَّتِى لَوْ دَعَوْتَنى حَتّى تَنْقَطِعَ اَوْصالُكَ، ما اَسْتَجِيبُ لَكَ، حَتّى تَرُدَّ مَنْ ماتَ اِلى مادَعَوْتَهُ اِلَيْهِ فَيَرْجِعَ عَنْهُ»؛ (خداوند به يكى از پيامبران وحى فرستاد كه به فلان شخص بگو به عزّتم سوگند اگر آن قدر مرا بخوانى كه بندهاى تو از هم جدا شود، دعوت دعاى تو را اجابت نمى كنم ( و توبه ات را نمى پذيرم)، تا كسانى را كه به خاطر دعوت تو منحرف شده اند و از دنيا رفته اند زنده كنى و از راه خطا باز گردند!

 بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، چاپ دوم، 1403 ق‏، ج2، ص297، باب 34 البدع و الرأي و المقاييس ... .

امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اَلتّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقيمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ كَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (كسى كه از گناه خويش توبه [كامل و جامع الشّرايط] كند، مانند كسى است كه گناهى از او سر نزده، امّا كسى كه گناه را ادامه مى دهد در حالى كه از آن استغفار مى كند، مانند كسى است كه استهزاء مى نمايد)

الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج2‏، ص435، باب التوبة ... .

 

[ دوشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 5:43 ] [ ڈاکٹر غلام عباس جعفری، آزاد کشمیر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

ڈاکٹر غلام عباس جعفری، آزاد کشمیر
امکانات وب